منوی اصلی
وصیتنامه شهدا
وصیت شهدا
لینک دوستان
پیوندهای روزانه
درباره

جستجو
مطالب پیشین
آرشیو مطالب
لوگوی دوستان
کاربردی
کارنامه عملیات ها
جنگ دفاع مقدس
ابر برچسب ها

به گزارش «شیعه نیوز»، یک شنبه شب همزمان با ضربت خوردن امیرالمومنین (علیه السلام)
یکی از دیوار های خارجی مسجد کوفه واقع در نجف اشرف ترک برداشت

تعدادی از شاهدان عینی و متخصصان معتقدند که این مسئله همزمان با شهادت امیر
المومنین (علیه السلام) عجیب است و نمی توان آن را کاملا اتفاقی دانست.





آر پی جی 7(R.P.G 7)

چندین سال پس از خاتمه جنگ دوم جهانی ،شوروی اولین موشک انداز خود یعنی (آر پی جی 2 ) را تولید نمود .



 ساختمان این موشک انداز بسیار ساده بود ولی اشکال عمده این سلاح ،خط پیمایش بود که برد آنرا به 100 متر محدود می کرد و همچنین نشانه روی آنرا به هدفهای متحرک مشکل می نمود .قدرت نفوذ در زره این سلاح زمانی که عرضه شد 8/17 سانتیمتر تخمین زده شد ولی پس از بکار بردن آن توسط ویتکنگها علیه تانکهای مدرن آمریکائی عملاً معلوم شد که از قدرت نفوذ کمتری برخوردار است .موشک انداز (آر پی جی 2 ) بعداً جای خود را به نمونه کاملتر و بهتری یعنی (آر پی جی 7 ) داد و هم اکنون در بسیاری از کشورها تولید داخلی آن آغاز شده است . نمونه سبکتری نیز ساخته شده که آنرا ( آر پی جی 7 دی ) می نامند که برای سهولت حمل موشک انداز به دو قسمت تقسیم می شود که بیشتر در نیروهای هوابرد مورد استفاده قرار میگیرد.



در حال حاضر در جمهوری اسلامی ایران هر دو مدل آرپی جی 7 ( یک تکه و دو تکه ) بعلاوه آرپی جی مدل کماندویی ساخته میشود.

 

مشخصات

 

موشک انداز ( RPG 7 ) اسلحه ایست ساخت شوروی سابق و کشورهای بلوک شرق ، سر پر و بدون خان و بدون عقب نشینی (قسمت عقب سلاح باز میباشد و گازهای باروت از عقب سلاح خارج میشود ) و دارای دستگاه چکاننده ضربتی میباشد( چخماق بطور مستقیم ته سوزن میخورد ) جنگ افزار از دو لوله صاف مخروطی پیچ شده و جوش خورده به هم تشکیل شده که قسمت مخروط داخلی لوله بزرگتر بوده و محل استقرار موشک در قسمت سر باریکتر و کوچکتر است .لوله در انتها به یک مخروط با دهنه بزرگتر منتهی میشود که شعله های حاصله از انفجار از آنجا خارج میشود و منطقه خطر پشت جنگ افزار بوجود می آید ، این جنگ افزار به یک دستگیره که شبیه قبضه طپانچه ای شکل است مجهز بوده که بمنظور گرفتن موشک انداز با دست چپ در حین تیراندازی میباشد و همچنین راحتی در هنگام حمل را برای تیرانداز فراهم میکند.این جنگ افزار دارای دو نوع دستگاه نشانه روی میباشد :الف ) دستگاه نشانه روی مکانیکی     ب ) دستگاه نشانه روی تلسکوپی یا اپتیکی (دوربین).

 

مختصات

 

کالیبر موشک انداز

40 میلیمتر

کالیبر موشک

85 میلیمتر متغیر

طول موشک انداز روسی

95 سانتیمتر

طول موشک انداز کره ای

5/92 سانتیمتر

طول موشک با خرج پرتاب

5/92 سانتیمتر

طول موشک بدون خرج پرتاب

64 سانتیمتر

وزن موشک انداز با دوربین

300/6 کیلوگرم

وزن یک موشک کامل

200/2 کیلوگرم

وزن کیسه حمل با دو موشک

100/7 کیلو گرم

وزن کیسه حمل با سه موشک

300/9 کیلوگرم

وزن دوربین به تنهائی

500 گرم

وزن دوربین با جلد

950 گرم

بهترین برد

330 متر

برد مفید

500 متر

برد نهائی (موشک خود ترکان )

900 متر

نواخت تیر عملی مجاز

2 الی 4 موشک در دقیقه

سرعت اولیه موشک

120 متر بر ثانیه

سرعت ثانویه موشک

300 متر بر ثانیه

قدرت نفوذ در زره کم کربن تانکها

30 الی 50 سانتیمتر

منطقه خطر عقبه موشک انداز

15 متر

منطقه احتیاط عقبه موشک انداز

15 متر

 

 

 

مأموریت اصلی

 

مأموریت اصلی سلاح علیه تانکها و ادوات زرهی شنی دار یا چرخدار دشمن و مأموریت فرعی آن علیه سنگرهای بتون ارمه و تجمع نفرات دشمن است.

 

تعداد خدمه و مأموریت هر کدام

 

تعداد خدمه این سلاح دو نفر میباشد که یکنفر تیرانداز و دیگری کمک تیرانداز میباشد.مأموریت تیرانداز عبارتست از : انتخاب هدف و انهدام آن ،همچنین تغییر موضع و انتخاب موضع جدید پس از شلیک هر گلوله ( بدلیل مشخص نشدن جای تیرانداز ) و وظیفه کمک تیرانداز حمایت تیرانداز در هنگام تیراندازی با سلاح انفرادی و همچنین حمل کیسه موشک و آماده کردن مهمات بهنگام تیراندازی میباشد .

 

متعلقات و لوازم جانبی

 

کوله پشتی مخصوص حمل موشک ، وسیله مخصوص باز کردن دستگاه چکاننده (مهار کننده فنر چخماق ) ، لامپ یدکی دوربین ، دستمال جهت پاک کردن دوربین ، فیلتر نور ، باطری دوربین ، مقر باطری زمستانی جهت روشنایی داخل شبکه دوربین اپتیکی ، جلد مخصوص حمل دوربین اپتیکی مدل روسی ، آچار و پیچ گوشتی ، میله کش ، سنبه مخصوص نظافت موشک انداز ، دوربین اپتیکی .


 

دوربین اپتیکی

 


قطعات اصلی موشک انداز

 

لوله و دستگاه نشانه روی مکانیکی ، دستگاه چکاننده ( آتش و ماشه ) ، مکانیزم ضربت ، دوربین

 

اثر باد بر روی موشک

 

اگر باد از روبرو بوزد برد موشک را در هوا کاهش داده و اگر در جهت موافق بوزد برد آنرا زیاد می نماید . باد ضعیف و معتدل در برد موشک تأثیر چندانی نداشته و بدین جهت برای یک چنین بادی هیچگونه تصمیمی ضروری نیست ، چنانچه باد مخالف قوی بود ، باید در لبه فوقانی هدف نشانه روی نمائیم و چنانچه باد در جهت موافق قوی باشد ، لبه پائین هدف را نشانه روی می نمائیم .باد اگر از راست یا چپ بوزد روی پرواز موشک بطور قابل ملاحظه ای اثر نموده ، و آنرا در جهتی که باد می وزد تغییر میدهد ، برای مثال اگر باد از سمت راست بوزد ،موشک بطرف راست تغییر می یابد و اگر باد از سمت چپ بوزد ، انحراف بطرف چپ خواهد بود.

 

نکات ایمنی در هنگام شلیک موشک

 

1 – هنگام تیراندازی چه در مواقع آموزش و چه در مواقع عملیات از سنگر یا پناهگاه مناسب استفاده شود .

 

2 – پشت نفر تیرانداز تا فاصله 30 متری نباید مهمات ، انسان یا مواد سوختنی یا منفجره قرار داشته باشد .و خصوصاً در شب باید مراقبت بیشتری نمود.

 

3 – تکیه دادن هنگام تیراندازی به سکو یا مانع بطور کلی ممنوع است .

 

4 – موقعی که نفر در سنگر است فاصله انتهای جنگ افزار تا دیواره سنگر باید بیش از دو متر باشد .

 

5 – نباید با موشک اندازی که داخل لوله آن کثیف یا روغنی است تیراندازی نمود .

 

6 – در هنگام تیراندازی بحالت درازکش ،حداقل فاصله سر موشک انداز با زمین باید 30 سانتیمتر باشد .و پای نفر تیرانداز در منطقه خط عقب سلاح قرار نگیرد.

 

7 – از دستکاری مهمات و دست زدن به موشکهای عمل نکرده اکیداً خودداری شود .

 

8 – هنگامی که زمین مرطوب یا باتلاقی است مهمات را روی کیسه موشکها قرار داده و باید توجه نمود خرج پرتاب کثیف یا مرطوب نباشد.

 

9 – در مسیر پرواز موشک مانعی مانند درختچه یا سیم خاردار وجود نداشته باشد.

 

10 – بعد از شلیک حتماً موضع خود را تغییر دهید .

 

11 – با توجه به زره تانکها ، مهمات مصرفی را انتخاب کنید ( خرج گود دو مرحله ای ، قیفی V شکل و قیفی U شکل ) .

 

انواع مهمات

 

1 – موشک جنگی ضد زره :راکت ضد تانک خود ترکان روسی سبز رنگ ، راکت فتح ایرانی ، راکت فتح بهینه ایرانی ، راکت فتح دو مرحله ای ایرانی.


 

راکت ضد تانک

 

راکت ضد تانک

 

راکت ضد تانک

 


2 – موشک جنگی ضد نفر : قلمی شکل ترکشی روسی و ایرانی ، ساچمه ای که شبیه ضد تانک است با کمربند قرمز در محل قیف سر و قیف خرج گود ، ضد نفر صاعقه ایرانی .


 

راکت ضد نفر

 


3 – موشک آموزشی : قسمت سر سیاه و دنباله سبز و برخی تمام آبی رنگ.

 

4 – موشک آموزشی جوفی : با کالیبر 62/7 (فشنگ کلاشنیکوف ) و برد نهایی 900 متر که جهت کاهش هزینه شلیک ، بالا بردن ضریب اطمینان در هنگام شلیک و ایجاد شرایط اصلی شلیک از آن استفاده میشود.

منبع:http://delta-pc.mihanblog.com





 

به دنبال خدا نگرد، خدا در بیابان های خالی از انسان نیست، خدا در جاده های تنهای بی انتها نیست، خدا در مسیری که به تنهایی آن را سپری می کنی نیست، خدا آنجا نیست، به دنبالش نگرد.

 

خدا در نگاه منتظر کسی است که به دنبال خبری از توست، در قلبیست که برای تو می تپد، خدا در لبخندی است که با نگاه مهربان تو جانی دوباره می گیرد، خدا آنجاست...

 

خدا در خانه ای است که تنهایی در آنجا نیست، در جمع عزیزترین هایت است، خدا در دستی است که به یاری می گیری ، در قلبی است که شاد می کنی، در لبخندی است که به لب می نشانی، خدا در دیر و بتکده و مسجد نیست، لابلای کتاب های کهنه نیست، این قدر نگرد، گشتنت زمانیست که هدر می دهی، زمانی که می تواند بهترین ثانیه ها باشد...

 

  خدا آنجاست که زندگی می کنی و زندگی می بخشی، خدا در جشن و سروریست که به پا میکنی، آنجاست که عهد می بندی و عمل می کنی، خدا را در کوچه پس کوچه های درویشی و دوری از انسانها نگرد، آنجا نیست، او جایی است که همه شادند، جایی است که قلب های شکسته ای نمانده...

 

خدا را در غم جستجو نکن، در کنج خاک گرفته آنچه که سال ها روایت کرده اند نگرد، آنجا نیست، خدا را در جای دگر باید جستجو کنی، جوانمردهایی که با پای پیاده میروند به جستجوی خدا او را نخواهند یافت، خدا نزدیکتر از آنست که فکر می کنیم، در فاصله نفس های من و توست که به هم آمیخته، در قلبیست که برای تو می تپد، در میان گرمای دستان ماست که به هم پیچیده، خدا اینجاست همسفر مهربان من، اینجا......

 

زندگی فرصتی ست کوتاه و تکرار ناپذیر، زندگی امکانی ست محدود، با امکان محدود زندگی؛ باید نامحدود را جست، باید از فرصت کوتاه زندگی؛ برای یافتن جاودانگی بهره برد.

 

بنابراین؛ زندگی چالشی ست بزرگ؛ مخاطره ای عظیم، فرصت یکه و یکباره زندگی را نباید صرف چیزهای کم بها کرد، چیزهای کم بها چیزهایی اند که مرگ آنها را از ما میگیرد، زندگی را باید صرف اموری کرد که مرگ نمیتواند آنها را از ما بگیرد.

 

خداوند گفته است: من گنجی مخفی بودم، دوست داشتم شناخته شوم، آفریدم آفریدگان را تا شناخته شوم.

 

بنابراین؛ خداوند آفریدگان را آفریده است، زیرا دوست داشته است که بیافریند، او آفریده است تا در آیینه جان فهیم آفریدگان دیده و شناخته شود، شناخت همسنگ علم اصطلاحی نیست، شناخت چیزی ست از جنس تاملی ژرف.

 

بنابراین؛ تنها چیزی که ارزش عمر کوتاه و تکرار ناپذیر ما را دارد معرفت بر اللّه و به خود آیی است، شناخت بر دین است، آگاهی کیهانی ست، تامی ژرف است، مراقبه و اتصال است، تنها با اتصال است آن گنچ مخفی را می یابد.

 

دنیا چیزی نیست که آن را واگذاریم، دنیا چیزی ست که باید آنرا برداریم و با خود همراه کنیم، ترک دنیا راهی نیست که به بلوغ معنوی و آگاهی کیهانی بینجامد، سالکان حقیقی حقیقت بهره خود از دنیا را فراموش نمی کنند، آنها هرآنچه را که زندگی در اختیارشان می گذارد بر میگیرند.

 

آنها میدانند که همه این زندگی با شکوه هدیه ایست از طرف خداوند، آنها موهبت الهی را بر نمی گردانند، کسانی که از دنیا روی بر میگردانند نگاهی تیره و یاس آلود دارند، آنها دشمن زندگی و شادمانی اند، نباید از زندگی گریخت، باید مستانه و شادمانه به چالشهای پر مخاطره زندگی تن سپرد، چگونه می توان از زندگی گریخت و خود را پشت سر گذاشت!؟

 

ما همه پاره ای از زندگی هستیم، زندگی در رگهای ما جاریست و در سینه ما می تپد، زندگی عین خود ماست، از زندگی به کجا می توتن گریخت!؟ تمنای گریز از زندگی تمنای خودکشی ست، گریز از زندگی تلاشی ست از سر زبونی، گریز از زندگی، گریز از خداست، به کجا می توان گریخت که خدا نباشد؟؟؟

 

هم کیش من، کیش و دین همگی ما ستایش؛ عشق؛ خنده و زندگی ست.

 

بنابراین همه چیز را باید جشن گرفت، همه چیز را باید زندگی کرد، همه چیز را باید دوست داشت، همه چیز خاک را از آسمان جدا نمی کند، همه چیز این زندگی خاکی آسمانی ست، همه چیز این زندگی مادی الهی ست.

 

همه ما به ضیافت الهی دعوت شده ایم، ضیافت وجود، باید با همه وجود خود در این ضیافت شرکت کنیم، این گونه است که شکر نعمت این فرصت یکه و تکرار ناپذیر را به جا آورده ایم، خداوند زندگی را به ما نبخشیده است تا از آن روی برگردانیم، او زندگی را به ما بخشیده است تا آن را به تمامی زندگی کنیم.

 

سر آخر خداوند از من و تو خواهد پرسید:

 

"آیا زندگی را زندگی کرده ای؟"

 

عزیز من؛ مرگ نیز پاره ای از این زندگی با شکوه است، حتی مرگ را نیز باید جشن گرفت، مرگ قله زندگی ست، اگر زندگی را به تمامی زیسته باشی آنگاه زیستن تو؛ رستن تو و مرگ تو نیز؛ پرواز توست.







شهدای شهرستان فلاورجان





نوزدهم رمضان






اینهــا رفتند برای دفاع از نامــوس...

عــده ای در خیابان میروند برای شکــار نامــوس . . .








*پانزدهمین روز ماه رمضان است.نوزاد زیبایی در دامان حضرت زهرا  (س)قرار گرفته است.مردم با خوشحالی به یکدیگر میگویند«    :فاطمه مادر شده»

      

*باید برای این کودک نورانی اسمی برگزینند,مادر منتظر نظر پدر است,پدر منتظر نظر پدربزرگ است و پدربزرگ درانتظار نام برگزیده حق تعالی.....

      

*جرئیل نام برگزیده الهی را آورده است.وحی وارده بر پیامبر اینچنین است:چون رابطه تو با علی همچو رابطه موسی با هارون است پس نام پسر هارون برای این نوزاد برگزیده شده است.

حضرت پرسیدند:نام پسر هارون چه بود؟ وحی نازل شد:«شًٌَُّبر»

 حضرت فرمود:معادل شبر در زبان عربی چیست؟ جبرئیل گفت:«حسن»

      

*حسن (ع)نوزاد صبوری است.مادرمهربانی دارد.مادر مهربانش لالایی هی قشنگی برایش میخواند:

 «إشبَه أباکَ یا حسن         و اخلَع عن الحقِ الوَسَنَ

   و اعبد الهاً ذا مِننَ           و لا تُوالِ ذَا الاِحَنِ »

«پسرم حسن ، مانند پدرت باش . ریسمان ظلم را از حق بر کن . خدایی را بپرست که صاحب نعمتهای متعدد است و هیچ گاه با صاحبان ظلم و تعدی ، دوستی مکن . »

همچنین نقل شده است که وقتی فرزندش حسین (ع) را بازی می داد ، این گونه فرمود:

«اَنتَ شبیهٌ بأبی      لَستَ شبیهاً بعلیٍ»

تو به پدر من ( پیامبر ) شبیهی و به پدرت علی شباهت نداری .

طبق همین نقل این بیت ، موجب خنده و تبسم حضرت علی (ع) می شد .

 

*پیامبر (ص) در نماز بود، وقتی که به سجده رفت ، حسن (ع) بر پشت پدربزرگش نشست ، رسول خدا آنقدر سجده را طول داد تا حسن (ع) پائین آمد، بعد از نماز ابوبکر به رسول خدا (ص) عرض کرد: ای رسول خدا چطور در نماز این چنین به این کودک مدارا می کنی پیامبر (ص) فرمود: ان هذا ریحانتی و ان ابنی هذا سید: این کودک گل من است، و این پسرم آقا است

  

*حسن (ع) در هفت سالگى، در مجلس پیامبر( ص)حاضر مى‏شد. وحى را مى‏شنید و آن را حفظ مى‏کرد.به خانه می آمد,منبری می ساخت وبرای مادرش مانند پیامبر سخنرانی می کرد. از این روى هر وقت على علیه‏السلام به خانه بر مى‏گشت متوجه مى‏شد که همسرش از آنچه نازل شده، مطلع است,حتی حالات پیامبر را هم درموقع سخنرانی می داند. وقتی که در این باره می پرسید: فاطمه( ع) فرمود: از فرزندت حسن شنیدم. بعد از آن، روزى على علیه‏السلام در خانه پنهان شد و حسن علیه‏السلام طبق معمول به خانه آمد و خواست آنچه را شنیده بود، بازگوید، اما زبانش بند آمد. حضرت فاطمه شگفت‏زده شد و حسن گفت: مادرجان! تعجب نکن؛ زیرا بزرگوارى سخن مرا مى‏شنود و شنیدن او مرا (از سخن گفتن) باز داشته است.

 

*پیامبر حسن(ع)را خیلی دوست دارند ایشان فرمودند:خدایا من حسن را دوست دارم.پس تو هم اورا و همچنین دوستانش را دوست داشته باش..

هرکس حسن را اذیت کند مرا اذیت کرده است و هرکس مرا اذیت کند خدا را اذیت کرده است.

حسن نور چشم من است,روشنی قلب من است.میوه دل من است.او حجت خداوند بر امت است.دستور او دستور من و گفتار او گفتار من است...

...حسن و حسین پیشوایان امت من هستند.چه قیام کنند وچه قیام نکنند...

 

*مادرش فاطمه (_ع) را می‏دید که شب‏های جمعه راست‏قامتانه در محراب عبادتش ایستاده و تا طلوع صبح به رکوع و سجود به سر می‏برد. و حضرت میشنید که او برای مردان و زنان مومن دعا می‏کند و حتی آنان را نام می‏برد و جهت برطرف شدن گرفتاری‏ها و برآورده شدن خواسته‏هایشان بسیار دعا می‏کرد و لکن برای خویش سخنی نمی‏گفت و دعایی نمی‏کرد.روزی از مادر پرسید: (مادرم چرا برای خود همانند دیگران دعا نمی‏کنی؟!) جواب داد، فرزندم: (اول همسایه را مقدم دار و سپس خود و اهل خانه را. )

 

 

*امام حسن (ع)در یک سخنرانى در حضور امام على( ع)فرمود: (هان اى مردم! از پروردگارتان یاد بگیرید: «انّ اللّه اصطفى آدم و نوحاً و آل ابراهیم و آل عمران و على‏العالمین، ذرّیة بعضها من بعض واللّه سمیع علیم»

 ما فرزندانى از آدم، دودمانى از نوح، برگزیده‏اى از ابراهیم، نسلى از اسماعیل و خاندانى از محمد هستیم. ما در میان شما مثل آسمان افراشته، زمین گسترده و آفتاب تابانیم و نیز مانند آن درخت زیتونیم که نه شرقى است و نه غربى و روغن آن خجسته است. پیامبر( ص) اصل آن است و على(ع) ‏شاخه‏اش، به خدا سوگند ما میوه آن درخت هستیم. پس هرکه به شاخه‏اى از آن درخت آویزد، نجات یابد و هرکس بازماند، در آتش باشد)

 

*روزی پیامبر که هوش و ذکاوت و دقت و حافظه و حوصله ی حسن(ع)را دیده بود فرمود:«اگر قرار بود ((عقل)) بصورت یک انسان دربیاید به شکل فرزندم حسن در می آمد...»

 

*حسن بن على بن ابى‏طالب در باره آیه شریفه «فى اىّ صورةٍ شاءَ رکّبک»؛ به هر صورتى که خواست، تو را ترکیب کرد، فرمود:(( خداى سبحان على بن ابى‏طالب را در صُلب ابوطالب به صورت محمد صلى‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم آفرید، ازاین رو شبیه‏ترین مردم به رسول خدا على بود و حسین بن على شبیه‏ترین مردم به فاطمه است و من شبیه‏ترین مردم به خدیجه کبرى هستم.))

 

*امام حسن(ع) در عین اینکه پارسا و عابد بود و بیست بار پیاده از مدینه به مکه برای انجام مناسک حج رفت ، و سه بار همه اموال خود را صدقه داد، خوشپوش و با وقار و آراسته بود. روزی با لباس خوب و تمیز سوار بر قاطر زیبا از منزل بیرون آمد، و با شکوه و نورانیت خاصی در کوچه های مدینه می گذشت و به بیرون شهر می رفت . یک نفر یهودی نزدیک آمد و عرض کرد:( سوالی دارم )، امام فرمود:( بپرس . )او گفت : جدت رسول خدا (ص) فرمود:( الدنیا سجن المومن و جنه الکافر: دنیا برای مؤ من ، زندان است و برای کافر بهشت . ولی اینک می بینم تو از مواهب دنیا بهره مندی ولی من در سختی هستم ! )امام حسن (ع) فرمود:( این تصور تو غلط است که مؤمن باید از همه چیز محروم باشد، و اگر تو مقام ارجمند مؤمن را در بهشت با جایگاه پست جهنم برای کافر را مقایسه کنی ، و با دنیای مؤ من و کافر بسنجی بخوبی درمیابی که سخن رسول خدا (ص) دست که دنیا برای مؤ من زندان است و برای کافر بهشت می باشد وتو با همه سختی که در این دنیا میکشی در بهشت هستی!ومن با همه وضع مناسبی که دارم در جهنم هستم...)

 

*یکى از کارگران امام حسن (ع)گناهى کرد که کیفر داشت به دستور امام خواستند او را کیفر دهند،مرد  گفت:(مولاى من! «والعافین عن النّاس»فرمود: (تو را بخشیدم.) گفت: «واللّه یحبّ المحسنین»؛ فرمود:( در راه خدا آزادى و دو برابر آنچه به تو بخشیدم، نزد من دارى)

 

 *از موعظات ایشان:( اى فرزند آدم! از حرام‏هاى خدا خود را بازدار تا عابد باشى و به آنچه خدا قسمت تو کرده است راضى باش تا بى نیاز شوى و همسایگى همسایه خود را نیکودار تا مسلمان باشى و... اى فرزند آدم! از روزى که زاده شدى پیوسته در تباه عمر خود بوده‏اى. اینک باقى مانده‏اش را براى آخرت خود دریاب که مؤمن توشه بر مى‏دارد و کافر سرگرم بهره کنونى‏اش است. امام بعد از این انذار، این آیه را تلاوت فرمود: «و تزوّدوا فانّ خیرالزاد التّقوى»؛ براى خود توشه بردارید که به راستى بهترین توشه پرهیزکارى است)

 

*مردی به امام حسن علیه السلام گفت : من از شیعیان شما هستم .

امام فرمود:( ای بنده خدا اگر مطیع امر و نهی ما هستی راست می گوئی و اگر این گونه نیستی با ادعای مقام بلند تشیع که از آن بهره مند نیستی برگناهان خود نیفزا و به نگو من از شیعیان شما هستم . بلکه بگو من از دوستداران شما و دشمن دشمنان شما هستم و تو در نیکی و بسوی نیکی هستی .)

 

*روزی امام حسن (ع) را دیدم که مشغول خوردن غذا بود و سگی روبروی او قرار گرفته بود، هر لقمه ای که می خورد یک لقمه هم به آن سگ می داد. عرض کردم :( یابن رسول اللّه ! این سگ را از خود دور نمی کنی ؟) حضرت فرمود:( رهایش کن زیرا من از خداوند حیا می کنم که جانداری به من نگاه کند و من بخورم و به او نخورانم)

 

*عربی که صورتش خیلی زشت و قبیح منظر بود سر سفره امام آمد و از روی حرص تمام غذا را خورد و تمام کرد. امام حسن( ع) که کرامتش برای همه معلوم بوده از غذا خوردن عرب خوشش آمد و شاد شد و در وسط غذا از او پرسید:( تو عیال داری یا مجردی ؟) گفت : (عیالمندم) ، فرمود: (چند فرزند داری ؟)گفت : (هشت دختر دارم که من به شکل از همه زیباترم ، اما ایشان از من پرخورترند.) امام تبسم فرمود و او را ده هزار درهم انعام دادند و فرمودند: ( این قسمت تو و زوجه ات و هشت دخترت باش)

 

*امام حسن (ع)در یکی از سفری به عمره میرفت.مردی از فرزندان زبیر در خدمت آن حضرت بود و به امامت آن حضرت اعتقاد داشت در یکی از منازل بر سر آبی فرود آمدند نزدیک آن آب درختان خرما بود که از بی آبی خشک شده بودند برای آن حضرت زیر درختی فرش انداختند و برای فرزندان زبیر در زیر درخت دیگردر برابر آن جناب آن مرد نگاهی به بالای کرد وگفت : (اگر این درخت خشک نشده بود از میوه آن میخوردیم .)حضرت فرمود: ( رطب میخواهی ؟)گفت: (بلی . )حضرت دست به سوی آسمان بلند کرد و دعایی کرد آن مرد نفهمید. ناگاه آن درخت به اعجاز آن جناب سبز شد برگ آورد ورطب در آن به وجود آمد. شتربانی که همراه ایشان بود گفت : (به خدا سوگند جادو کرد .)حضرت فرمود : (وای بر تو این جادو نیست حق تعالی دعای فرزند پیغمبر خود را مستجاب کرد .)

 پس آن مقداررطب از آن درخت چیدند که برای همه اهل قافله بس بود

 

*شخصی از حضرتش پرسید شما که می فرمایید:مسلمان باید سیاسی باشد منظورتان چیست؟تعریف شما از سیاست چیست؟

امام ازین سوال خرسندگشت و فرمود: ( سیاست رعایت «حقوق خدا»، «زندگان» و« اموات این مردم» است، اما حق خداوند، «انجام دادن فرایض (واجبات)» و «دوری کردن از آنچه ما را نهی کرده است (محرمات)».)

مرد سکوت کرد وتوضیح بیشتری خواست

حضرت با خوشرویی فرمود: (حقوق زندگان این است که وظیفه‏ی خود را نسبت به مردم انجام دهی و هرگز از خدمت به جامعه‏ی خود باز نمانی و همان طوری که زمامدار با تو با صداقت رفتار می‏کند تو هم باید با حقیقت و اخلاص رفتار نمایی و چون اقوام و بستگانت از راه راست منحرف شدند، آن‏ها را به راه راست رهنمون باشی. و اما حقوق اموات، آن است که از خوبی‏های آنان سخن گویید و از زشتی‏هایشان چشم‏پوشی کنید، زیرا برای آنان خداوندی است که حساب آن‏ها را رسیدگی خواهد کرد. )

 

*امام مجتبی(ع) به یکی از فرزندانش فرمود: (پسرم با هیچ کس پیمان دوستی مبند، مگر این که بدانی از کجا می‏آید و به کجا می‏رود، یعنی خصوصیات اخلاقی‏اش را به دست آوری چون دقیق بررسی کردی و او را انسانی شایسته یافتی بر پایه‏ی گذشت و اغماض و برادری در سختی‏ها و لغزش‏ها با او رفتار کن و دوستی‏اش را استمرار بخش. )

 

*امام حسن(ع) به فرزندان مسلمان تاکید میکردند که (سعی کنید سوالات خوب و دقیق بپرسید. وسخن زیبای حضرت بصورت ضرب المثل سینه به سینه گشته است:«حسن السوال نصف العلم»خوب پرسیدن نصف دانستن است.)





برچسب ها : امام حسنحسن مجتبیشبیه ترین به پیامبرلالایی حضرت زهراسیایت از نظر امام حسنسوال یهودی از امام حسنسوالات خوبحقوق زندگان